پرسش :

فرق تبعیض و تفاوت چیست؟ قرآن کریم و احادیث در این باره چه می‌فرمایند؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی
فرق تبعیض با تفاوت آن است که در تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند، اما به یکی داده می‌شود و به دیگری داده نمی‏شود یا کم‌‏تر داده می‌شود، ولی تفاوت این است که در شرایط نامساوی، بر اساس همان شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. آنچه در جهان وجود دارد، تفاوت است، نه تبعیض و آنچه که مخالف عدالت است، تبعیض است، نه تفاوت.

پاسخ تفصیلی
معنا شناسی
کلمه «تفاوت» از ماده «فوت» به معناى دور شدن چیزى است از انسان، به طورى که دست یافتن به آن دشوار باشد. تفاوت که مصدر باب «تفاعل» از ماده «فوت» است، به معناى اختلاف دو چیز در اوصاف و خصوصیات است، گویا این از آن دور و آن از این دور است، خصوصیات این در آن نیست و خصوصیات آن در این نیست.[1]
«تبعیض» از ماده «بعض»، تقسیم و جدا کردن بعضی را از بعضی؛ بعضی را بر بعضی برتری دادن.[2] پاره پاره کردن، ترجیح بعض کسان بر بعض دیگر بدون مجوز مشروع و قانونی.[3]
فرق تبعیض با تفاوت
فرق تبعیض با تفاوت آن است که در تبعیض، چند موجود قرار دارند که همه شایستگی و حق یکسان دارند، اما به یکی داده می‌شود و به دیگری داده نمی‏شود یا کم‌‏تر داده می‌شود، ولی تفاوت این است که در شرایط نامساوی، بر اساس همان شرایط نامساوی فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت مربوط به گیرنده. به عنوان مثال اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم، در یکى ده لیتر آب بریزیم و در دیگرى پنج لیتر، در این‌جا تبعیضى صورت گرفته است؛ منشأ اختلاف، نیرویى است که آب را خالى مى‌‏کند. اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکى با ظرفیت ده لیتر و دیگرى با ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در آب فرو بریم، باز هم اختلاف هست، اما منشأ اختلاف، تفاوتى است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند، نه آب و نیروى فشار آب... اگر یک معلّم به تمام دانش آموزانی که همه در یک درجه هستند و کار آنها یکسان است، نمره‌‏های مختلفی بدهد، تبعیض است، ولی اگر معلّم همه را به یک دید بنگرد و همه را یک جور تعلیم دهد و یک گونه امتحان کند و سؤالات امتحانی که طرح می‌کند، برای همه یکسان باشد، اما برخی از شاگردان به جهت هوش کم یا کوشا نبودن، از عهده امتحان به خوبی یا اصلاً برنیایند، ولی برخی دیگر از شاگردان به علت استعداد قوی و کار خوب، سؤالات را کاملاً جواب دهند و معلّم به هر کدام طبق جواب نمره دهد که قهراً مختلف خواهد بود، در این‌جا تفاوت رخ داده، نه تبعیض.
فلسفه تفاوت‌ها
اگر همه‌ی موجودات از هر نظر مساوی و مشابه خلق شوند، هرگز آفرینش یک جهان نظام‌‏مند -که اجزای آن دارای روابط حساب شده و در حرکت به سوی هدف معینی باشند- ممکن نیست، مثلاً اگر شما صدها تُن مواد ساختمانی کاملاً مشابه و یک‌سان داشته باشید و در مصرف بخواهید به گونه‌‏ای از آن استفاده کنید که منزل کاملاً مساوی داشته باشید، هیچ ساختمانی را نمی‌‏توانید بسازید.
اگر صدها نیروی انسانی با تحصیلات، توان‌مندی و قابلیت‌‏های کاملاً یک‌سان وجود داشته باشند و در پُست دهی و به کارگماری بخواهید کاملاً مساوی عمل کنید، هرگز یک نظام اداری موفق نخواهید داشت؛ زیرا اگر یکی رئیس باشد، باید همه رئیس باشند، آن‌هم در یک حوزه با اختیارات و قدرت واحد. بنابر این، ایجاد هر نظامی اعم از اعتباری و تکوینی مستلزم وجود تفاوت است، اما در نظام‌‏های اعتباری؛ مانند سیستم‌‏های اجتماعی و سیاسی، تفاوت‌‏ها وضعی و قراردادی است، ولی در نظام‌‏های تکوینی مانند جهان خلقت، تفاوت‌‏ها ذاتی و طبیعی است.[4]
قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمین»؛[5] و از نشانه‏هاى [قدرت‏] او آفرینش آسمان‌ها و زمین و اختلاف زبان‌هاى شما و رنگ‌هاى شما است. قطعاً در این [امر نیز] براى دانشوران نشانه‏‌هایى است.
«إِنَّ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهاروَ الْفُلْکِ الَّتی‏ تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون»؛[6] در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتی‌هایى که در دریا مى‏‌روند و مایه سود مردمند، و در بارانى که خدا از آسمان فرو مى‏‌فرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهاى مسخّر میان زمین و آسمان براى خردمندانى که در مى‌‏یابند نشانه‌ها است.
گذشته از این‌که تفاوت موجودات، ذاتی آنها بوده و لازمه نظام علت و معلول است. مثلاً فردی که از شخصی «الف» متولّد می شود، از جهاتی تابع اوضاع داخلی و خارجی او خواهد بود مانند کیفیت ژن‏‌ها و وراثت، آب و هوا و محیط زندگی، نحوه آمیزش و زمان و مکان، کیفیت غذاها و هزاران عامل دیگر. فرزندی که از «ب» متولد می‌شود، به همین سان‌‌ است. در این‌گونه موارد فرق گذاشتن عین عدالت و مساوات و فرق نگذاشتن عین تبعیض و ظلم است.
البته خداوند به کمبودهایی که از طرف شخص نبوده، بلکه از عوامل دیگر ایجاد شده، توجه نموده و آنها را به گونه‌‏ای جبران می‌نماید. هر انسانی به اندازه توان دارای مسئولیت بوده و خداوند به او تکلیف می‌نماید و جهان هستی منحصر در دنیا نمی‏‌شود.
تفاوت در قرآن کریم
آنچه در این مقال تذکر آن ضروری به نظر می‌رسد؛ این است که در قرآن کریم واژه «تفاوت» یک بار آمده است: «... ما تَرى‏ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ»؛[7] هرگز در آفرینش خداى رحمان (از نظر زیبایى، استوارى و اتقان صنع) تفاوت و ناهمگونى نمى‏بینى.
این کلمه(تفاوت) در قرآن به این معنا است که در خلقت خدا چیزى که از مقتضاى حکمت خارج باشد وجود ندارد.[8]
بدیهی است که آنچه را که منظور از نبودن تفاوت در خلقت آمده با تفاوت که قرین تبعیض است فرق می‌کند. منظور از نبودن تفاوت در خلق، این است که تدبیر الهى در سراسر جهان زنجیروار متصل به هم است، و موجودات بعضى به بعض دیگر مرتبط‌اند. به این معنا که نتایج حاصله از هر موجودى عاید موجود دیگر مى‌‏شود. در نتیجه دادنش وابسته به موجوداتى دیگر است؛ لذا اصطکاک اسباب مختلف در عالم خلقت، و برخوردشان نظیر برخورد دو کفه ترازو است که در سبکى و سنگینى دائماً در حال مقابله‌اند، این مى‏‌خواهد سبکى کند او نمى‌‏گذارد، او مى‏‌خواهد سنگینى کند این نمى‌‏گذارد، این مى‌‏خواهد بلند شود او نمى‌‏گذارد، او مى‌‏خواهد بلند شود این مانع مى‌‏شود، و نتیجه این کشمکش آن است که ترازودار بهره‌‏مند مى‏‌شود. پس دو کفه ترازو در عین اختلافشان در به دست آمدن غرض ترازودار اتفاق دارند. به عبارت دیگر، اختلاف آنها است که باعث مى‏‌شود ترازودار جنس کشیدنى خود را بکشد و وزن آن‌را معلوم کند.
پس منظور از نبودن تفاوت در خلق این است که خداى عز و جل اجزاى عالم خلقت را طورى آفریده که هر موجودى بتواند به آن هدف و غرضى که براى آن خلق شده برسد، و این از به مقصد رسیدن آن دیگرى مانع نشود، و یا باعث فوت آن صفتى که براى رسیدنش به هدف نیازمند است نگردد.[9]
پی نوشت:
[1]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ج 1، ص 646، ماده «فوت».
[2]. فرهنگ معین، واژه «تبعیض»؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج ۲، ص ۵۳- ۵۴، منشورات دار الرضی، قم، چاپ اول، بی تا.
[3]. لغت نامه دهخدا، واژه «تبعیض».
[4]. ر. ک: مجموعه آثار استاد مطهری، ج 1، ص 125 – 143.
[5] روم، 22.
[6] بقره، 164
[7]. ملک 3.
[8]. مفردات الفاظ القرآن، ج 1، ص 646، ماده «فوت».
[9]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏19، ص 350، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
منبع:
islamquest.net